کلینیک طب فیزیکی دکتررئيسی و دکـتراحدی

مرکز تخصصی طب فیزیکی و توانبخشی.تشخیص، درمان مشکلات کف لگن، درد، فلج صورت، نوارعصب، فیزیوتراپی

دکتر غلامرضا رئیسی و دکتر طناز احدی

کلینیک طب فیزیکی دکتر غلامرضا رئیسی و دکتر طناز احدی

مرکز تخصصی طب فیزیکی و توانبخشی در تهران (شریعتی) — درمان‌های نوین، غیرجراحی و علمی برای دردها و اختلالات عصبی–عضلانی–اسکلتی.

درد گردن

توجه: استفاده از این مطلب و سایر مطالب وبلاگ طب فیزیکی و توانبخشی فقط با ذکر منبع و لینک فعال مطلب مجاز می باشد.

گردن ساختاری پیچیده دارد و نسبت به سایر قسمت‌های ستون فقرات، حرکت بیشتری در مهره‌های گردنی وجود دارد. به همین دلیل، گردن در معرض صدمات و آسیب‌های مختلفی قرار دارد.

دسته‌بندی دردهای گردن:

  1. دردهای داخل گردن: این نوع دردها به دلیل آرتروز مفاصل و دیسک‌ها به وجود می‌آیند و در افراد میانسال شایع‌تر هستند.

  2. دردهای تیر کشنده گردن: این دردها به علت فشار بر ریشه عصبی ایجاد می‌شوند و ممکن است به دلیل التهاب عصب ناشی از عواملی مانند ویروس‌ها رخ دهند.

  3. التهاب نخاع یا میلویاتی: این نوع درد به دلیل فشار بر نخاع ایجاد می‌شود.

برای آشنایی بهتر با دردهای گردن، باید درک درستی از آناتومی گردن داشته باشیم.

آناتومی گردن: گردن از هفت مهره گردنی و پنج دیسک گردنی تشکیل شده است. مهره‌های اول و دوم گردن در ستون فقرات ساختاری منحصر به فرد دارند. مهره‌های دوم تا هفتم از جلو با دیسک بین مهره‌ای و مفاصل کوچکی به نام مفاصل لوشکا یا اونکوورتبرال و از عقب توسط مفاصل فاست یا زیگایوفیریال متصل می‌شوند. مفصل بین استخوان جمجمه و مهره اول و دوم مفصلی خاص است و اکثر حرکت گردن را ایجاد می‌کند. مفاصل این قسمت از مفاصلی با بافت سینوریال تشکیل شده‌اند ولی دیسک گردنی در این ناحیه وجود ندارد.

دیسک‌های گردنی: دیسک‌های گردنی حدود یک چهارم ارتفاع گردن را تشکیل می‌دهند. دیسک‌های گردن در جلو برجسته‌تر از عقب هستند و باعث می‌شوند قوس گردن که کمی به سمت جلو تحدب دارد، ایجاد شود. دیسک‌های گردن اجازه حرکت بیشتری به مهره‌ها نسبت به دیسک‌های کمری می‌دهند زیرا به نسبت دیسک‌های کمری ارتفاع بیشتری دارند. نسبت دیسک به مهره در گردن 2.5 به 1 و در کمر 3 به 1 است. در دو طرف مهره‌ها و دیسک‌های گردن رباط‌هایی وجود دارند که وضعیت مهره‌ها را پایدارتر می‌سازند.

ساختمان دیسک: دیسک از یک حلقه خارجی تشکیل شده و داخل آن ماده‌ای نرم‌تر به نام هسته دیسک وجود دارد. فیبرهای خارجی دیسک به نحوی قرار گرفته‌اند که علاوه بر اینکه محکم هستند، اجازه برخی حرکات را به مهره می‌دهند. بین مهره و دیسک در بالا و پایین صفحاتی قرار دارند که از بافت هیالین و فیبروکارتیلاژ تشکیل شده‌اند و مواد غذایی و اکسیژن از طریق آن‌ها به دیسک می‌رسند. دیسک‌ها خونرسانی مستقیم ندارند و از این طریق تغذیه می‌شوند. همچنین تغذیه دیسک از عروقی است که بیرون دیسک و در دور آن قرار گرفته‌اند.

هسته دیسک حالت ژله نیم مایع دارد و بیشتر ترکیب آن آب است به طوری که 40 تا 60 درصد آن را آب تشکیل می‌دهد. وجود آب باعث می‌شود که دیسک در مقابل حرکات مختلف حالت انعطاف‌پذیر داشته باشد. با افزایش سن، به تدریج آب دیسک کم می‌شود و به جای آن بافتی به نام فیبروکارتیلاژ قرار می‌گیرد.

آدرس کلینیک طب فیزیکی و فیزیوتراپی، دکتر رئیسی و دکتر احدی: تهران، شریعتی بالاتر از سید خندان نرسیده به همت روبروی پارک شریعتی(کوروش). نبش کوچه پیروز. ساختمان شریعتی. طبقه اول واحد 10 تلفن 22882831
مرکز نوار عصب و عضله 22882831 و 09198045447

رادیکولوپاتی گردن چیست

رادیکولوپاتی عبارت است از درگیری ریشه اعصاب که ناشی از فشار یا تورم روی ریشه اعصاب است. دو مکانیسم غالب آن آرتروز یا اسپوندیلوز گردن و فتق دیسک است. برخی از علل غیر فشاری آن عفونت ها (بخصوص هرپس زوستر و بیماری لایم  شکستگی ، تومور ، بافت گرانولوماتوز، جدا شدن ریشه و دمیلینه شدن است.  

از دیگر علل شایع رادیکولوپاتیها دیابت قندی میباشد[ دربالغین زیر 45 سال فتق دیسک و درافراد بالای 45 سال بیماریهای دژنراتیو مهره های گردن یا آرتروز و تنگی سوراخهای این مهره ها از جمله شایعترین علـل رادیکـولوپـاتـی گردنـی به شمـار می‌رونـد.  رادیکولوپاتیها از بیماریهای شایع بوده و حدود دو درصد ازکل پذیرش‌های پزشکی را تشکیل می‌دهند.  رادیکولوپاتی‌ها اکثراً دردناک و یک طرفه هستند. در گردن شایعترین ریشه های گرفتار 6و 5می‌باشد. کیفیت درد رادیکولوپاتی های گردنی عمقی و متناوب بوده و گاهی کیفیت تیز و الکتریکی دارند.  این درد اکثراً از ناحیه گردن و شانه و از طریق حفره زیر بغل به ساعد و انگشتان، بسته به ریشه گرفتار، انتشار مییابد.

در معاینه بالینی براساس ریشه‌های گرفتار، علاوه بر حساسیت در مسیر عبور اعصاب، کاهش قدرت عضلانی و حس و تغییر رفلکس‌ها مشهود است. تغییرات دژنراتیو تا سن 40 سالگی در برخی افراد ایجاد میشود و پس از آن سیر این حالت سرعت بیشتری پیدا می‌کند؛ به طوری که تا سن60 سالگی، 90 درصد افراد تغییرات بارز دژنراتیو را در نمای پرتونگاری مهره‌های گردن خواهند داشت. جهت تشخیص و بررسی دردهای گردنی و تعیین ریشه‌های عصبی درگیر (رادیکولوپاتی های گردنی) از اقدامات تشخیصی متفاوتی نظیر پرتونـگاری ساده مهره‌های گردن   و اقدامات تشخیصی الکتـریکی   نظیر ثبت فعالیت الکتریکی عضله ، سرعت هدایت عصب یا  NCV    و پتانسیل فراخوانده حسی  استفاده می‌گردد .

EMG/NCVنوار عصب و عضله  مهمترین تکنیک بررسی فعالیت اعصاب محیطی است که به کمک آن میتوان انواع مختلف آسیب شناسی درگیری اعصاب محیطی و نیز با استفـاده از پاسخهـای تـاخیـری F-wave و H-reflex درگیـری قسمتهـای پروگزیمـال اعصـاب را مـورد ارزیابی قرار داد.

رادیوگرافی ساده گردن از روشهای تشخیصی دیگری است که در تشخیص رادیکولوپاتی ارزش کمی دارد ام آر آی   مهره های گردنی و نخاع در جهت تشخیـص اثــرات فشــاری روی ریشـه هــای اعصــاب معمولا کمک کننده است و عکسبرداری از نخاع   و CT نسبت بــه MRI حســاستــر میباشد. قابل ذکر است که وجود موارد غیرطبیعی در CT و MRI ناحیه گردن را بایستی با احتیاط تفسیر نمود چرا که موارد شایعی از این تغییرات در افراد بدون علامت نیز دیده میشود  و در یک بیمار دچار درد گردن که دارای یک MRI گردن به ظاهر غیرطبیعی میباشد، قبل از عمل جراحی ناحیه گردن تایید تشخیص دقیق به کمک اقدامات تشخیصی نوار عصب و عضله  ضروری است و تشخیص به موقع ضمن پیشگیری از عوارض متعدد در ارتقاءکیفیت زندگی بیمار تاثیر به سزایی دارد. 

از تشخیص افتراقی های رادیکولوپاتی گردن میتوان به مشکلات ارتوپدی گردن و شانه ، نوروپاتی و مشکلات شبکه براکیال اشاره کرد.

 

نوار عصب و عضله در تشخیص رادیکولوپاتی گردنی به کار می‌رود. اگرالکترومیوگرافی زود انجام شود؛ احتمال بیشتری است که نتیجه منفی باشد و ممکن است در رادیکولوپاتی هایی که خفیف یا به طور عمده حسی هستند، منفی بماند. نوار عصب و عضلهعمدتا ضایعه جدید آکسون حرکتی را پیدا می‌کند و ضایعه آکسون حسی، دمیلینیزاسیون یا بلوک هدایت را آشکار نمی‌کند. در صورتی که شواهد عصب دهی مجدد را به عنوان یک معیار تشخیص به کار ببریم، بازده ممکن است زیاد شود و مثبت کاذب نیز بیشتر می‌شود.

 

هر آزمایش تابع محدودیت هایی است که روی حساسیت و اختصاصی بودن آن اثر میگذارد. یک عامل مهم که روی نوار عصب و عضله اثر میگذارد زمان مطالعات است.

 

آناتومی مهره های گردن

سطح مطلب:عمومی، کارشناسی، تخصصی و فوق تخصصی

توجه: استفاده از این مطلب و سایر مطالب وبلاگ طب فیزیکی و توانبخشی  فقط با ذکر منبع و لینک فعال مطلب مجاز می باشد

مهره‌هاي گردني يکي از رايج‌ترين نواحي  آسيب پذير در بدن انسان محسوب مي‌شوند. آسيب‌هاي اين ناحيه مي‌تواند داراي ماهيت مزمن (در پي داشتن عادات استقرار گردن نابجا و ناصحيح)، حاد يا در اثر ضربه  باشد. در سال‌هاي اخير روشهای توانبخشي بواسطه افزايش شناخت از اين ناحيه دستخوش تغييرات شگرفي شده است. درمانهای طب فیزیکی و توانبخشی جز اصلی درمان را در مواردآسیبهای حاد و مزمن ناحیه گردن تشکیل می دهندو بدون شناخت کافی از آناتومی گردن ، انجام اقدامات درمانی میتواند مشکل زا باشد و یا باعث بدتر شدن بیماری گردد. دانسته های ما در این حیطه نسبت به سالهای قبل تغییر زیادی کرده است.  اين دانسته‌ها باعث شده تا توانبخشي از برنامه‌هاي تمريني ايزومتريک و ايستا (استاتيک(  به برنامه‌هاي با برنامه‌ريزي جهت طبيعي کردن تحمل بافت (پويا) ديناميک (و ايزوتونيک تغيير پيدا کند. اين برنامه‌ها اختلالات وضعيتي را اصلاح کرده و باعث بازگشت کنترل عصبي-عضلاني، استقامت و قدرت خواهند شد. در اين قسمت ملاحظات آناتوميک، آرتروکينماتيک و بيومکانيک مورد نياز در جريان فرآيند درمان و ارزيابي مورد بررسي قرار خواهد گرفت. ارزيابي تفريقي بافت‌هاي مرتبط با مهره‌هاي کمري و ارزيابي مفصل و تحرک‌پذيري ، اين امکان را در اختيار درمانگر مي‌گذارد که تعيين کند ضايعه و افزايش يا کاهش حرکت وجود دارد يا خير. آزمون‌هاي اختصاصي متعددي وجود دارد که امکان تشخيص علت درد و از دست رفتن کارکرد را در اختيار درمانگر قرار مي‌دهد. با انجام ارزيابي کامل بيمار، درمانگر شناخت بهتري از بافت آسيب ديده پيدا مي‌کند. اين مسئله امکان فراهم آوردن تحريک ايده‌آل جهت تسهيل التيام بافت را فراهم مي‌کند.

آناتومي گردن

   پر واضح است که درمانگر بايستي نسبت به تعيين محل و ساختارهاي آناتوميک مهره‌هاي گردن مسلط باشد . داشتن آگاهي لازم از بيومکانيک مهره‌ها، امکان ارزيابي صحيح و در پي آن طراحي برنامه مناسب درماني را فراهم مي‌کند. در نتيجه در ادامه ستون فقرات گردني و ساختارهاي اطرافي نظير ليگامان‌ها، عضلات و ساختارهاي عصبي-عروقي مورد ارزيابي قرار خواهد گرفت. از آنجايي که ضايعات پاتولوژيک ممکن است يکي از ساختارهاي ذکر شده را درگير کند، اطلاع از اين ساختارها براي درمانگر ضروري مي‌نمايد.

 

پيکربندي استخواني

   ستون فقرات گردني داراي 7 مهره است. ساختار آناتوميک قسمت مياني (مهره‌هاي گردني C3-C7 مشابه مهره‌هاي سينه‌اي و کمري است و هر مهره داراي بدنه، ساقه (Pedicle)، لامينا و زايده خاری است.  اگرچه مهره‌هاي منطقه مياني گردن داراي ساختارهاي آناتوميک منحصر بفرد مخصوص به خود نيز هستند تصوير (1-16). هر مهره منطقه مياني گردن داراي يک زايده Uncinate ،يک سوراخ عرضی و زایده خاری  دو شاخه است. عروق مهره‌اي در سوراخ عرضی  جاي گرفته و در تمامي مهره‌هاي گردني به استثناي مهره هفت گردن مشاهده مي‌شود ، هر چند داراي تفاوت‌هاي جزيي با يکديگر نيز هستند. دو شاخه بودن زایده خاری  امکان افزايش دامنه حرکتي را بخصوص در اکستنشن فراهم کرده و به عنوان محلي جهت اتصال عضلات مطرح است.

  سطح فوقانی بدنه مهره‌هاي مياني گردن در محور فرونتال حالت مقعر و در محور ساجيتال حالت محدب دارد و عکس همين حالت در سطوح تحتانی  رخ مي‌دهد. اين مهره‌هاي گردني داراي دو اتصال)فاست(  فوقانی و دو اتصال تحتانی  هستند که روي ساقه مهره مستقر شده است.  فاست‌هاي فوقانی در جهت خلفی  مستقر شده‌اند در حالي که فاست‌هاي تحتانی  در جهت قدامی   قرار گرفته‌اند. استقرار دو وجهي اين مفاصل نيازمند يکي شدن حرکات چرخشي و خم شدن به جانب است. اين فاست‌ها با مهره مقابل جفت شده و مفاصل فاستي را مي‌سازند. داراي زاويه 45 درجه از محور افقي در ناحيه مياني گردن (C3-C6) هستند که اين زاويه در مهره‌هاي انتهايي گردن (C7-T3) به 30 درجه تقليل مي يابد. . مفاصل فاستي، مفاصل سينوويال سطحي با غضروف‌هاي مفصلي در سطح هستند که توسط يک کپسول مفصلي فيبروزي احاطه شده‌اند. در کپسول مفصلي ، منيسک، بافت‌هاي چربي و همبند نيز يافت مي‌شوند . شاخه مياني راموس اصلي پشتي، مفاصل فاستي را عصب دهی    مي‌کند.

 

مهره اول گردن اطلس نام دارد که از جلو به استخوان پس سري و از عقب به مهره آسه (مهره دوم گردن C2) متصل شده است. اطلس فاقد زایده خاری  و يک بدنه مهره‌اي حقيقي است. اگرچه زايده دنداني آسه به عنوان بدنه مهره اول گردن عمل مي‌نمايد . اطلس حاوي دو توده جانبي است که از طريق کمان‌هاي پيشين و پسين و زايده عرضي به مهره متصل شده و به عنوان پذيرنده وزن در فرآيند مفصلي عمل مي‌کنند. سطح خلفی  کمان قدامی   داراي يک فاست است که توسط غضروف هيالن پوشيده شده و با زايده دنداني مهره آسه جفت مي‌شود . زوايد مفصلي فوقانی (حالت مقعرالطرفين دارد)  با کونديل‌هاي محدب الطرفين استخوان پس سري و زاويه مفصلي تحتانی  (حالت محدب‌الطرفين دارد) با فاست‌هاي فوقانی مقعرالطرفين آسه جفت مي‌شوند.

آسه (C2 يا مهره دوم گردن) داراي يک برجستگي فوقانی به نام زايده دنداني است که با وجه پسين کمان قدامی   مهره اطلس جفت مي‌شود. آسه همانند اطلس داراي زوايد عرضي کوچکي است و به جاي ساقه داراي کمان خلفی  است . در قسمت بالايي مهره‌هاي گردني (مهره‌هاي اول و دوم گردن)، سوراخ عرضي در مقايسه با مهره‌هاي مياني گردن از موقعيت جانبي‌تري برخوردار است. در نتيجه شريان مهره‌اي در اين ناحيه بايستي کمي به سمت جانب کشيده شود. وزن وارد شده در قسمت بالا در محل جفت شدن آسه با فاست‌هاي پسين توده‌هاي جانبي اطلس و در قسمت پايين توسط فاست‌هاي تحتانی  جذب خواهد شد.

مفاصل مهره‌اي غيرعادي (Luschka) اولين بار توسط Yon Luschka مطرح شده و بواسطه تغييرات دژنراتيو آنولوس فيبروزوس ايجاد مي‌شود . اين مفاصل در قسمت جانبي مهره‌هاي مياني گردني و قسمت پسين مهره‌هاي هفتم گردن و اول سينه ای قرار دارند . اين مفاصل وظيفه عميق‌تر کردن سطح مفصلي و فراهم آوردن پايداري (با جفت شدن با بدنه مهره مجاور) را بر عهده دارند. البته بواسطه نزديکي موقعيت آنها به اعصاب، تشکيل استئوفيت در اين ناحيه مي‌تواند سبب بروز مشکلاتي گردد. اين مفاصل همچنين حرکات  (بخصوص حرکات به جانب) را محدود کرده و از فتق ديسک  در این ناحیه جلوگيري به عمل مي‌آورند.

 

 

ديسک بينمهرهاي

  ديسک بين مهره‌اي بين تمامي مهره‌هاي گردني به استثناي پس سري - اطلس و اطلس-آسه وجود دارد. ديسک‌هاي ناحيه گردني در مقايسه با ديسک‌هاي ناحيه سينه‌اي و کمري کمي ضخيم‌تر هستند که اين مسئله باعث افزايش دامنه حرکتي در مهره‌هاي ناحيه گردني مي‌شود. ديسک‌هاي گردني در قسمت قدامی   بلندتر هستند لذا باعث ايجاد منحني لوردوتيک در مهره‌هاي گردني مي‌شوند. ديسک بين مهره‌اي داراي چهار قسمت ناحيه مرکزي، هسته پالپي، حلقه محيطي و آنولوس فيبروزوس است. اگرچه هيچ خط تفکيکي مشخصي ميان هسته و آنولوس وجود ندارد. اما يک تغيير تدريجي در ساختار بافت از لايه داخلي به حلقه خارجي مشاهده مي‌شود. محتواي کلاژني هسته پالپي که حاوي کلاژن تيپ II است، باعث مي‌شود تا اين قسمت به عنوان بخش مقاومت‌کننده در برابر فشار تراکمي محوري عمل کند. آنولوس فيبروزوس عمدتاً از کلاژن تيپ I ساخته شده و وظيفه مقاومت در برابر نيروهاي کششي را برعهده دارد. با افزايش سن، ميزان پروتئوگليکان‌ها و در پي آن ميزان آب ديسک شروع به کاهش مي‌کند (3). ديسک بين مهره‌اي يک بافت فاقد رگ است و تغذيه آن وابسته به انتشار از صفحات انتهايي ديسک مي باشد. ديسک از ناحيه ی محيطي آنولوس فيبروزوس و توسط اعصاب سينوورتبرال عصب دهی    مي‌شود (4).

ريشههايعصبي

  اگرچه هفت مهره گردني وجود دارد اما 8 جفت ريشه عصبي از ناحيه ستون فقرات گردني جدا مي‌شود. اين اختلاف از اين حقيقت منشأ مي‌گيرد که ريشه عصبي اول (C1) از فضاي بين استخوان پس سري و اطلس منشأ گرفته و ريشه‌هاي عصبي 7-2 از مهره‌هاي هم‌نام خود جدا مي‌شوند. ريشه‌هاي عصبي از فضاي زيرمهره‌هايي که از آنها مشتق شده‌اند، عبور مي‌کنند. بنابراين از آنجايي که ريشه عصبي C5 از فضاي فوقاني مهره 5 مشتق مي‌شود، بيرون‌زدگي ديسک بين مهره‌اي C4-C5 مي‌تواند اين ريشه عصبي را تحت تأثير قرار دهد. ريشه‌هاي عصبي گردني با ريشه‌هاي عصبي کمري کمي متفاوت هستند و مانند مهره‌هاي کمري که ريشه‌هاي شکمي (حرکتي) و پشتي (حسي) به هم متصل شده و يک ريشه واحد را در حفره بين مهره‌اي مي‌سازند، نيستند. بواسطه اين تفاوت آناتوميک فتق ديسک مهره‌هاي گردني بيشتر نخاع يا ريشه‌هاي شکمي را تحت تأثير قرار مي‌دهند. ريشه‌هاي عصبي وارد کانال مهره‌اي در فضاي حفره بين مهره‌اي شده و به دو شاخه اصلي شکمي (قدامی  ) و پشتي (خلفی ) تقسيم مي‌شوند. شاخه خلفی  عضلات Deep Erector Spinae و مفاصل فاست را عصب دهی    مي‌کند. شاخه قدامی   مهره‌هاي C5-T1 متحد شده و شبکه براکيال را تشکيل مي‌دهند.

حمايت ليگامنتي

   از آنجايي که بخش‌هاي بالايي فقرات گردني، قرباني پايداري استئوکينماتيک جهت تحرک‌پذيري آرتروکينماتيک بيشتر شده است، اين ناحيه نيازمند حمايت ليگامنتي جهت جلوگيري از وقوع آسيب است. بواسطه حضور مفاصل پيچيده و منحصربفرد در ناحيه بالايي گردن، وجود ليگامان‌هاي تخصص يافته جهت حفظ پايداري اين ناحيه اجتناب‌ناپذير است. Dens از طريق ليگامان Apical و دو ليگامان مورب Alar به شاخه قدامی   فورامن مگنوم متصل مي‌شود. ليگامان‌هاي Alar ميزان چرخش به طرف مقابل را که در مفاصل اطلس-آسه رخ مي‌دهد، محدود مي‌کنند (6). ليگامان صليبي حاوي سه باند فيبري در جهات فوقانی Interior و عرضي است (تصوير 6-16). باند عرضي در حدود 8-7 ميلي‌متر ضخامت داشته و محکم‌ترين و ضخيم‌ترين ليگامان اطلس-آسه‌اي محسوب مي‌شود. ليگامان‌هاي صليبي وظيفه تثبيت dens را در برابر وجه خلفی  کمان قدامی   اطلس و جلوگيري از Subluxation ديسک به کانال نخاعي برعهده دارند.

در قسمت پسين ليگامان‌هاي صليبي، غشاي Tectorial قرار مي‌گيرد. اين غشا از استخوان پس سري منشأ گرفته و ادامه ليگامان طولي خلفی  را ايجاد مي‌کند. ليگامان طولي خلفی  به ديسک بين مهره‌اي مهره مجاور متصل شده و وظيفه پيشگيري از فتق ديسک و خم شدن بيش از حد بدنه مهره‌ها را برعهده دارد (7). ليگامان طولي پسين در مهره‌هاي گردني در مقايسه با مهره‌هاي کمري ضخيم‌تر و پهن‌تر است. ليگامان طولي قدامی   از سطح تحتانی  استخوان پس سري منشأ گرفته و تا ساکروم ادامه مي‌کند. اين ليگامان به بدنه مهره‌ها و ديسک‌هاي بين مهره‌اي متصل مي‌شود (به شاخه‌هاي استخواني وصل نمي‌شود) (8). اين ليگامان وظيفه ممانعت از هايپر اکستنشن بدنه مهره‌ها را بر عهده دارد.

اجزاي خلفی  مهره‌اي داراي ليگامان‌هاي تخصص يافته جهت حفظ ثبات مي‌باشند. ليگامنتوم فلاوم به لاميناي مجاور متصل مي‌شود و به واسطه اتصال به بخش قدامی   مفصل فاست، از به دام افتادن کپسول فاست و منيسک در مفاصل فاستي جلوگيري مي‌کنند. نوکا ليگامنت که در موقعيت خلفی  ليگامنتوم فلاوم قرار گرفته يک غشاء فيبروالاستيک است که وظيفه محدود کردن فلکشن گردني را بر عهده دارد. ليگامان گردني خلفی  از استخوان پس سري منشأ گرفته و به زایده خاری  مهره‌هاي گردني قبل از مهره هفت متصل مي‌شود. اين ليگامان وظيفه مقاومت در برابر خم شدن بيش از حد را بر عهده داشته و عضلات گردني خلفی  را به دو بخش راست و چپ تقسيم مي‌کند.

 

آرايش عضلاني در گردن

   فقرات گردني داراي عضلات متعددي است که تأثير مشخصي بر داده‌هاي ورودي حس عمقي و کنترل وضعيتي داشته و باعث بروز حرکات فعال استخوان‌هاي پس سري، مهره‌هاي گردني و بخش بالايي تنه مي‌شوند. اين عضلات بسته به موقعيت اتصال‌شان نسبت به زوايد عرضي به دو دسته قدامی   و خلفی  طبقه بندی مي‌شوند. اسامي عضلات، منشأ، محل اتصال، کارکرد و محل عصب دهی    آنها در جداول 1-16 و 2-16 نشان داده شده است.

درد گردن