معاينات حسي
فرد معاينه كننده بايد آشنايي با درماتوم ها و محدوده ي حسي اعصاب محيطي داشته باشد.
ارزيابي سيستم اعصاب حسي نيازمند بررسي و تست حس سطحي (لمس ملايم، درد، حرارت) و حس عمقي كه شامل حس موقعيت مفاصل و ارتعاش كه مربوط به عناصر عمقي مانند عضله، ليگامان و استخوان است، باشد.
حس لمس ملايم را مي توان با يك قطعه پنبه اي يا سر سواپ پنبه اي ارزيابي كرد. فرد معاينه گر بايستي به آرامي پوست را لمس كند نه با فشار اضافي و از بيمار خواسته مي شود كه وقتي حس مي كند پاسخ دهد و همين طور اگر تفاوتي در دو طرف وجود دارد بيان كند. حس درد و حرارت هر دو از مسير اسپینوتالامیک عبور مي كند و ارزيابي حس درد با استفاده از يك سوزن يا هر جسم تميز نوك تيز است كه در بين آن به صورت ناگهاني مي توان از يك جسم كند جهت افتراق اين دواز هم استفاده مي شود. در افرادي كه نوروپاتي محيطي دارند ممكن است در بروز حس درد دچار تأخير شوند يا نظرشان پس از تحريك اوليه تغيير كند. بعضي از معاينه كننده ها از تست حس با نوک سوزن تنها يا دوگانه براي تست حس درد استفاده مي شود. در حالي كه بعضي تست حس با سوزن را به طور پيوسته براي تست بهتر درد تأخيري استفاده مي كنند.
تست حرارت معمولاً انجام نمي شود يا آن كه اطلاعات اضافي را در اختيار قرار نمي دهد ولي بعضي اوقات براي بيماران راحت تر است كه منطقه اي را كه حس نمي كنند بيان كنند. حس حرارت را مي توان با دو لوله يكي پر از آب داغ (نه در حدي كه بسوزد) و يكي پر از آب سرد و قطعات يخ تست كرد.
موقعيت مفاصل يا پروپریوسپشن proprioception (درك عمقي) مسيري در طول ستون خلفی نخاع به همراه حس ارتعاش دارد. اين حس عمقي (درك عمقي) را مي توان با حركت دادن عمودي انگشتان يا شست پا به صورت پاسيو مورد آزمون قرار داد. به اين صورت كه فرد معاينه كننده دو طرف يك انگشت را مي گيرد سپس از بيمار مي پرسد كه آيا مثلاً انگشت به سمت بالا است يا پايين؟ اين مهم است كه دو طرف انگشت گرفته شود نه ناخن انگشت چون ممكن است كه بيمار در نوك انگشت فشار را حس كند و اين باعث راهنمايي وي براي تشخيص جهت شود و در تست ما اخلال ايجاد كند. بيشتر افراد طبيعي اين تست را بدون اشتباه انجام مي دهند.
حس ارتعاش با يك دياپازون 128 هرتز آزمون مي شود كه بايستي دياپازون را روي يك برجستگي استخواني قرار داد مثلاً سطح دورسال انگشت شست يا انگشتان ديگر، قوزك ها، يا اولكرانون. از بيمار خواسته مي شود كه وقتي ارتعاش تمام مي شود ،اتمام آن را اعلام كند. ميزان ارتعاش را مي توان با نيرويي كه جهت به ارتعاش درآوردن آن استفاده مي شود كنترل كرد. با در نظر گرفتن اين كه هم معاينه گر سالم باشد هم بيمار، معاينه گر بايد به طور همزمان احساس تمام شدن ارتعاش را داشته باشند.
افتراق دو نقطه به طور معمول با کالیپر caliper با انتهاي كند كه از بيمار خواسته مي شود كه چشم ها را ببندد و بگويد كه آيا یک يا دو محرك را حس مي كند. فاصله اي طبیعی بين دو نقطه كه باعث احساس دو نقطه ي مجزا از هم مي شود بستگي به قسمتي از بدن كه تست ميشود دارد. مثلاً در لب ها فاصله ي بين دو نقطه كه mm3-2 باشد به عنوان دو نقطه ي مجزا از هم حس مي شود. مناطقي كه براي افتراق دو نقطه بيشتر مورد استفاده است، نوك انگشتان (mm3-5) پشت دست (mm30-20) و كف دست (mm15-8)
گرافستزیاGraphesthesia، توانايي تشخيص شماره، كلمات يا سمبل هايي است كه بر روي كف دست نوشته مي شود. اين كار به گونه اي است كه بيمار چشمش را مي بندد سپس يك عدد كه براي بيمار قابل فهم باشد روي كف دست بيمار نوشته مي شود.
استروگنوز Stereognosis (شناخت اشياء) توانايي در تشخيص دادن اشيايي است كه در دست بيمار قرار داده مي شود. مثل كليد يا سكه كه اين نيازمند حس محيطي طبیعی و كاركرد سالم كورتكوس مغز است .