کلینیک طب فیزیکی دکتررئيسی و دکـتراحدی

مرکز تخصصی طب فیزیکی و توانبخشی.تشخیص، درمان مشکلات کف لگن، درد، فلج صورت، نوارعصب، فیزیوتراپی

دکتر غلامرضا رئیسی و دکتر طناز احدی

کلینیک طب فیزیکی دکتر غلامرضا رئیسی و دکتر طناز احدی

مرکز تخصصی طب فیزیکی و توانبخشی در تهران (شریعتی) — درمان‌های نوین، غیرجراحی و علمی برای دردها و اختلالات عصبی–عضلانی–اسکلتی.

آیا لیزر در فلج صورت اثر دارد؟

آیا لیزر در فلج صورت اثر دارد؟

اکثر موارد فلج صورت خودبخود بهبود می یابند و نیاز به مداخله درمانی شامل فیزیوتراپییا طب سوزنی ندارد. مواد متوسط یا شدید که بر اساس سیر بیماری و نوارعصب و عضله مشخص می شوند نیاز به مداخلات توانبخشی پیدا میکنند.

لیزری که در فیزیو تراپی استفاده می شود ممکن است در مراحل حاد به ترمیم عصب کمک کند. این نوع لیزر در اکثر مراکز فیزیوتراپی موجود است. در مراحل مزمن لیزر هیچ اثری در ترمیم عصب ندارد.

بنابراین لیزر می‌تواند در درمان مرحله حاد فلج صورت کاربرد داشته باشد. لیزر درمانی به عنوان یک روش غیرتهاجمی و موثر برای کاهش التهاب و تحریک بازسازی بافت‌ها استفاده می‌شود. در موارد حاد فلج صورت، لیزر درمانی می‌تواند به بهبود عملکرد عضلات و کاهش درد و التهاب کمک کند.

مزایای لیزر درمانی در فلج صورت:

  1. کاهش التهاب: لیزر درمانی می‌تواند به کاهش التهاب و تورم در ناحیه آسیب‌دیده کمک کند.

  2. تحریک بازسازی بافت‌ها: لیزر می‌تواند فرایندهای ترمیمی طبیعی بدن را تحریک کرده و به بازسازی بافت‌های آسیب‌دیده کمک کند.

  3. کاهش درد: لیزر درمانی می‌تواند به کاهش درد و ناراحتی ناشی از فلج صورت کمک کند.

  4. بهبود عملکرد عضلات: با تحریک عضلات و افزایش جریان خون، لیزر درمانی می‌تواند به بهبود عملکرد عضلات صورت کمک کند.

روش‌های لیزر درمانی:

  1. لیزر کم‌توان (LLLT): این نوع لیزر با توان کم و طول موج خاصی استفاده می‌شود تا به عمق بافت‌ها نفوذ کرده و فرایندهای ترمیمی را تحریک کند.

  2. لیزر پرتوان: این نوع لیزر با توان بالاتر استفاده می‌شود و می‌تواند به کاهش التهاب و تحریک بازسازی بافت‌ها کمک کند.

بهترین درمان برای فلج صورت استفاده از بیوفیدبک است. در این حالت حسگرهایی بر روی عضلات قرار داده شده و کنترل مغز بر روی عضلات افزایش می یابد. بیوفیدبک در موارد مزمن نیز موثر است. قبل از بیوفیدبک بهتر است نوار عصب صورت انجام گیرد تا وضعیت عضلات و ترمیم آنها مشخص شود. و در صورتی که پزشک تشخیص دهد این روش مفید است مورد استفاده قرارگیرد.

طب سوزنی در موارد گرفتگی عضلات صورت یا اسپاسم آن موثر است. و در مرجله حاد اثر ندارد. در حقیقت، در موارد حاد فلج صورت، برخی مطالعات نشان داده‌اند که طب سوزنی ممکن است تأثیر قابل توجهی نداشته باشد. این موضوع به دلیل پیچیدگی و شدت بیماری در مراحل حاد است که ممکن است نیاز به درمان‌های تخصصی‌تر و مداخلات پزشکی بیشتری داشته باشد.

به عنوان مثال، یک مطالعه منتشر شده در مجله پزشکی بریتانیا (BMJ) نشان داده است که طب سوزنی در موارد حاد فلج صورت تأثیر کمتری دارد و نیاز به درمان‌های تخصصی‌تر دارد. همچنین، مطالعه‌ای در مجله پزشکی آمریکا (JAMA) نیز به نتایج مشابهی دست یافته است و نشان داده که طب سوزنی در موارد حاد فلج صورت ممکن است تأثیر کمتری داشته باشد.

بنابراین، در موارد حاد فلج صورت، بهتر است با پزشک متخصص مشورت کنید تا بهترین روش درمانی برای شما تعیین شود. طب سوزنی ممکن است به عنوان یک روش مکمل در کنار سایر درمان‌ها در موارد مزمن مورد استفاده قرار گیرد، اما نباید به عنوان تنها روش درمانی در نظر گرفته شود.

در کلینیک دکتر رئیسی و دکتر احدی بصورت تخصصی اقدامات توانبخشی فلج صورت انجام می شود. برای تعیین وقت به شماره 09198045447 پیام بفرستید.

آدرس کلینیک دکتر رئیسی: تهران، شریعتی روبروی پارک شریعتی(کوروش). نبش کوچه پیروز. ساختمان شریعتی. طبقه اول واحد 10 تلفن 22882831
مرکز نوار عصب و عضله 22882831

Mime Therapy و کاربردهای آن در فلج صورت

مقدمه

Mime Therapy یکی از روش‌های نوین و مؤثر برای درمان فلج صورت است که با استفاده از حرکات نمایشی و تمرین‌های خاص، به بهبود حرکت و کنترل عضلات صورت کمک می‌کند. این روش به‌طور ویژه برای فلج بل (Bell's Palsy) و سایر اختلالات عصبی عضلانی کاربرد دارد. اين روش در كلينيك دكتر رئيسي جهت درمان فلج بلز يا فلج صورد دركنار ساير اقدامات پيشرفته فلج صورت انجام مي شود.

1. تاریخچه و معرفی اولیه

تاریخچه استفاده از Mime Therapy به دهه‌های گذشته بازمی‌گردد، زمانی که درمان‌های سنتی توانبخشی برای فلج صورت بسیار محدود بود. ایده اصلی این روش از ترکیب تکنیک‌های نمایشی و فیزیوتراپی برای تقویت عضلات و بازگرداندن عملکردهای طبیعی صورت الهام گرفته شده است.

2. اصول و مبانی Mime Therapy

Mime Therapy بر پایه حرکات دقیق و هماهنگ صورت استوار است. این تکنیک‌ها شامل:

  • تمرینات کششی: برای افزایش انعطاف‌پذیری عضلات.

  • تکنیک‌های تنفسی: برای بهبود جریان خون و افزایش اکسیژن‌رسانی به عضلات صورت.

  • تمرینات هماهنگی: برای بازگرداندن تقارن طبیعی صورت.

3. اهداف درمان

  • کاهش تنش عضلانی: Mime Therapy به کاهش تنش در عضلات صورت کمک می‌کند، که می‌تواند به بهبود درد و ناراحتی کمک کند.

  • بهبود تعادل عضلانی: با تمرکز بر تقویت عضلات ضعیف‌تر و هماهنگی بین عضلات، تعادل بهتری در عضلات صورت ایجاد می‌شود.

  • افزایش اعتماد به نفس: بازگشت حرکت و کنترل طبیعی صورت به بیماران کمک می‌کند تا اعتماد به نفس خود را بازیابند.

4. روش‌های اجرایی با جزئیات

  • آموزش حرکات نمایشی: تمرینات خاصی که به تقلید حالت‌ها و حرکات مختلف صورت نیاز دارند.

  • تمرکز بر هماهنگی بین چشم‌ها و دهان: این تمرینات به بهبود حرکات پیچیده‌تر صورت مانند لبخند و حرکات چشم اشاره دارند.

  • تمرینات شخصی‌سازی شده: با توجه به وضعیت هر بیمار، برنامه‌های تمرینی منحصر به فردی طراحی می‌شود.

5. مطالعات و نتایج علمی

چندین مطالعه نشان داده‌اند که Mime Therapy می‌تواند بهبود قابل‌توجهی در کنترل عضلات صورت برای بیماران مبتلا به فلج بل فراهم کند. این روش در مقایسه با درمان‌های سنتی، نتایج مثبتی نشان داده و به عنوان یک روش تکمیلی در برنامه‌های توانبخشی معرفی شده است.

روش Mime Therapy

1. تمرینات کششی

تمرینات کششی جزء اصلی Mime Therapy هستند که به افزایش انعطاف‌پذیری و کاهش تنش عضلات صورت کمک می‌کنند. مثال‌هایی از این تمرینات عبارتند از:

  • کشش لب‌ها: کشیدن لب‌ها به حالت لبخند و سپس بازگرداندن آن به حالت عادی.

  • حرکات گونه‌ها: بالا بردن و پایین آوردن گونه‌ها برای تقویت عضلات گونه.

  • تمرینات پیشانی: کشیدن پوست پیشانی به سمت بالا و پایین برای تقویت عضلات پیشانی و ابروها.

2. تکنیک‌های تنفسی

تکنیک‌های تنفسی نیز بخش مهمی از Mime Therapy هستند که به بهبود جریان خون و افزایش اکسیژن‌رسانی به عضلات صورت کمک می‌کنند. این تمرینات شامل:

  • تنفس عمیق: تمرین تنفس عمیق از طریق بینی و بازدم از دهان.

  • تمرینات دیافراگم: تمرکز بر تنفس دیافراگمی که باعث کاهش تنش در عضلات صورت می‌شود.

3. تمرینات هماهنگی

تمرینات هماهنگی به بازگرداندن تقارن و هماهنگی حرکات صورت کمک می‌کنند. برخی از این تمرینات عبارتند از:

  • تمرینات چشم و دهان: تمرکز بر هماهنگی حرکات چشم و دهان، مثل پلک زدن همراه با کشیدن لب‌ها به حالت لبخند.

  • تمرینات قرینه‌سازی صورت: تلاش برای تقلید حرکات صورت سمت سالم به سمت فلج شده برای تقویت عضلات ضعیف‌تر.

4. آموزش حرکات نمایشی

این مرحله به بیماران آموزش می‌دهد که چگونگی تقلید حالات و حرکات مختلف صورت را تمرین کنند. این شامل:

  • تمرینات حرکات حالت‌های مختلف صورت: تقلید حالات مختلف احساسات مانند خشم، شادی، تعجب و... .

  • تمرینات حرکات چشم و ابرو: آموزش حرکات دقیق چشم و ابرو برای بهبود کنترل عضلات این نواحی.

فواید Mime Therapy

Mime Therapy می‌تواند طیف گسترده‌ای از فواید را برای بیماران مبتلا به فلج صورت به همراه داشته باشد:

  • کاهش درد و ناراحتی: با کاهش تنش عضلانی، درد و ناراحتی در نواحی صورت کاهش می‌یابد.

  • بهبود تقارن صورت: تمرینات هماهنگی و قرینه‌سازی باعث بهبود تقارن صورت می‌شوند.

  • افزایش اعتماد به نفس: بازگشت کنترل و حرکت طبیعی صورت به بیماران کمک می‌کند تا اعتماد به نفس خود را بازیابند.

  • بهبود ارتباطات اجتماعی: با بازگشت حرکات طبیعی صورت، بیماران می‌توانند بهتر در تعاملات اجتماعی شرکت کنند.

مطالعات علمی

چندین مطالعه نشان داده‌اند که Mime Therapy می‌تواند بهبود قابل‌توجهی در بیماران مبتلا به فلج بل و سایر اختلالات عصبی عضلانی داشته باشد. این مطالعات شامل:

  • مطالعه‌ای در سال 2010: این مطالعه نشان داد که بیماران مبتلا به فلج بل که از Mime Therapy استفاده کرده‌اند، نتایجی بهتر از کسانی که از روش‌های سنتی استفاده کرده‌اند داشته‌اند.

  • تحقیقات در سال 2015: تحقیقات نشان داد که Mime Therapy می‌تواند به بهبود سریع‌تر و موثرتر حرکات صورت نسبت به روش‌های معمولی کمک کند.

نتیجه‌گیری

Mime Therapy به عنوان یک روش تخصصی و کارآمد برای درمان فلج صورت و بهبود عملکرد عضلات صورت شناخته می‌شود. با استفاده از تکنیک‌های نمایشی، تمرینات تنفسی، کششی و هماهنگی، این روش می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کند و نتیجه‌گیری‌های بسیار مثبتی برای آنها به همراه داشته باشد.

نتیجه‌گیری

Mime Therapy با بهره‌گیری از تکنیک‌های نمایشی، تمرینات تنفسی و کششی، به عنوان یک روش کارآمد و نوین برای درمان فلج صورت شناخته می‌شود. این درمان نقش مهمی در بازگرداندن حرکت و کنترل طبیعی صورت دارد و می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کند.

آناتومی عصب صورت

مرکز تصصی درمان فلج صورت

پرفسور غلامرضا رئیسی استاد تمام طب فزیکی و توانبخشی: تهران، شریعتی روبروی پارک شریعتی(کوروش). نبش کوچه پیروز. ساختمان شریعتی. طبقه اول واحد 10 تلفن 22882831
پیام به واتساپ 09198045447

نقش بیوفیدبک در درمان فلج صورت

بیوفیدبک (Biofeedback) یکی از روش‌های نوین و موثر در توانبخشی فلج صورت است که به بیمار کمک می‌کند تا کنترل بیشتری بر حرکات عضلات صورت خود به دست آورد. این روش با استفاده از فناوری‌های پیشرفته، بازخوردی فوری از عملکرد عضلات صورت ارائه می‌دهد و بیمار را در بهبود هماهنگی و بازسازی عضلات یاری می‌کند.

بیوفیدبک در فلج صورت چگونه عمل می‌کند؟فلج عصب صورت

بیوفیدبک با استفاده از دستگاه‌های خاص، فعالیت الکتریکی عضلات صورت (EMG یا الکترومیوگرافی) را ثبت و نمایش می‌دهد. بیمار می‌تواند در زمان واقعی ببیند که چگونه عضلات صورت خود را فعال می‌کند. این بازخورد به او کمک می‌کند حرکات صحیح عضلات را تمرین کند و از انجام حرکات اشتباه یا ناکارآمد جلوگیری کند.

مزایای بیوفیدبک در درمان فلج صورت:

1. تقویت آگاهی عضلانی: بیوفیدبک به بیمار کمک می‌کند تا عملکرد دقیق عضلات آسیب‌دیده را بهتر درک کند و کنترل بیشتری بر آن‌ها داشته باشد.


2. بهبود هماهنگی عضلات: این روش به بازیابی حرکات طبیعی صورت و کاهش مشکلاتی مانند سینکینزیس کمک می‌کند.


3. بازسازی عملکرد عصب: با تشویق بیمار به تمرین حرکات صحیح، بازسازی عصب فاسیال به شیوه‌ای طبیعی و کارآمد تسهیل می‌شود.


4. کاهش وابستگی به درمان‌های دیگر: بیمار می‌تواند با تمرین منظم و دقیق از نیاز به مداخلات تهاجمی‌تر مانند جراحی جلوگیری کند.

روش اجرای بیوفیدبک:

بیمار به دستگاه بیوفیدبک متصل می‌شود، که معمولاً شامل الکترودهای سطحی برای ثبت فعالیت عضلات است.

دستگاه اطلاعاتی در مورد سطح فعالیت عضلات را به شکل تصویری یا صوتی نمایش می‌دهد.

بیمار بر اساس این بازخورد تلاش می‌کند تا عضلات صورت خود را به درستی منقبض یا شل کند.

تمرینات متناسب با مرحله بهبودی و توانایی‌های بیمار تنظیم می‌شوند.


بیوفیدبک برای چه بیمارانی مناسب است؟

بیوفیدبک به‌ویژه برای بیمارانی مفید است که:

دچار فلج بل شده‌اند و حرکات عضلات صورت آن‌ها به طور ناقص یا غیرطبیعی بازگشته است.

از سینکینزیس یا حرکات ناخواسته عضلات رنج می‌برند.

به دنبال یک روش غیرتهاجمی و ایمن برای توانبخشی هستند.

تحریک الکتریکی در درمان فلج صورت معمولاً توصیه نمی‌شود و حتی ممکن است مضر باشد. دلیل این توصیه به تأثیرات منفی احتمالی بر بازسازی عصب و عملکرد عضلات برمی‌گردد. در مواردی که فلج صورت ناشی از آسیب عصب فاسیال (مانند فلج بل) باشد، تحریک الکتریکی می‌تواند باعث فعالیت نامنظم عضلات و ایجاد مشکلاتی نظیر سینکینزیس (حرکات ناخواسته) شود.

توضیح علمی ممنوعیت تحریک الکتریکی:

1. تأثیر بر بازسازی عصب: تحریک الکتریکی ممکن است روند طبیعی بازسازی عصب را مختل کند و باعث ترمیم غیرطبیعی یا ناقص شود.

2. افزایش خطر سینکینزیس: بازسازی نادرست عصب می‌تواند به حرکات ناخواسته عضلات (مانند حرکت همزمان چشم و دهان) منجر شود.

3. اثربخشی کم:

مطالعات نشان داده‌اند که تحریک الکتریکی بهبود عملکرد عصب را تسریع نمی‌کند و در برخی موارد حتی ممکن است بازتوانی را به تأخیر بیندازد.

رویکرد مناسب به جای تحریک الکتریکی:

درمان فلج صورت باید بیشتر بر تمرینات حرکتی فعال مثل بیوفیدبک تمرکز داشته باشد. این روش‌ها به بازگشت تدریجی عملکرد عضلات کمک می‌کنند و عوارض جانبی کمتری دارند.

جایگزین‌های ایمن:

بیوفیدبک

تمرینات انقباضی عضلات: برای بازسازی ارتباط عصبی و حرکتی.

ماساژ ملایم صورت: بهبود جریان خون و کاهش تنش عضلانی.

گرما درمانی: برای کاهش التهاب و افزایش گردش خون.

تمرینات آینه‌ای: که به هماهنگی و بازیابی حرکات عضلات کمک می‌کند.

در نتیجه، هرگونه درمان باید تحت نظر یک متخصص توانبخشی یا فیزیوتراپیست باتجربه انجام شود تا بهبودی به بهترین شکل ممکن حاصل شود.


نتیجه‌گیری:

بیوفیدبک یک روش علمی، ایمن و موثر برای توانبخشی فلج صورت است که به بیمار کمک می‌کند تا به تدریج کنترل و عملکرد طبیعی عضلات خود را بازیابد. برای استفاده از این روش، بهتر است با یک متخصص طب فیزیکی و توانبخشی که تجربه کار با بیوفیدبک دارد، مشورت کنید.

جهت دریافت وقت مشاوره با شماره ۲۲۸۸۲۸۳۱ یا شماره09198045447 تمای بگیرید.

درمان فلج بلز

کورتیکواستروئید خوراکی:

در کارآزمایی بالینی ، شواهدی مبنی بر اثربخشی درمان با کورتیکواستروئید خوراکی (در مقایسه با بدون پردنیزولون) در 72 ساعت پس از شروع فلج نشان داده شده است. در مطالعه توسط سالیوان و همکاران ، درمان اولیه با پردنیزولون 25 میلی گرم دو بار در روز به مدت 10 روز به طور قابل توجهی شانس بهبودی کامل را در 3 و 9 ماه در بیمار مبتلا به فلج بلز افزایش داد. در کارآزمایی انگستروم و همکاران ، بیمارانی که 60 میلی گرم پردنیزولون در روز به مدت 5 روز دریافت کردند و سپس به 10 میلی گرم در روز کاهش یافت (کل زمان درمان 10 روز) زمان قابل توجهی کوتاه تری برای بهبودی کامل داشتند و نرخ بهبودی قابل توجهی در 3 سال داشتند. ، یک دوره 10 روزه پردنیزولون 50 میلی‌گرم به مدت 10 روز یا پردنیزون 60 میلی گرم به مدت 5 روز با کاهش 5 روزه که طی 72 ساعت از شروع علائم شروع می شود توصیه می شود. اثربخشی کورتیکواستروئیدها همچنین در پایگاه داده‌های مرورهای سیستماتیک کاکرین منتشر شده در سال 2016 بیان شد که در آن نویسندگان به این نتیجه رسیدند که شواهد با کیفیت متوسط ​​تا بالا از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی‌شده کنترل‌شده، مزایای قابل‌توجهی را از درمان فلج بل با کورتیکواستروئیدها نشان می‌دهد . مزایای درمان کورتیکواستروئیدی برای فلج بل پس از 72 ساعت کمتر مشخص است زیرا مطالعات درجه یک با شروع درمان پس از این زمان وجود ندارد . ورابک در دستورالعمل‌های خود بر اساس ترکیبی از داده‌ها و مکانیسم عمل نظری بحث می‌کند که پیش‌آگهی برای مبتلایان به فلج کامل (در مقایسه با ناقص) بسیار ضعیف‌تر است و حتی اگر درمان بیش از 1 هفته به تعویق بیفتد، بهتر است درمان شروع ‌شود. پس از 2 هفته از شروع، بعید است که هیچ درمانی بر بهبودی تأثیر بگذارد .

آسیکلوویر و والاسیکلوویر

این نظریه که فلج بل به عفونت ویروسی تبخال مربوط می شود، منجر به آزمایشات درمانی متعددی بر روی تأثیر داروهای ضد ویروسی شده است که آسیکلوویر و والاسیکلوویر بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. از جمله مطالعات کلاس I فوق الذکر درمان ضد ویروسی همراه با کورتیکواستروئیدها در دو کارآزمایی کلاس I توسط سالیوان و همکاران و انگستروم و همکاران مورد مطالعه قرار گرفت و ثابت نشد که افزودن داروهای ضد ویروسی به کورتیکواستروئیدها برای فلج بل مفید است. چندین مطالعه فلج بل ، بهبودهای جزئی را در بازیابی عصب صورت با افزودن داروهای ضد ویروسی به کورتیکواستروئیدها گزارش کرده‌اند، بنابراین نمی‌توان یک مزیت کوچک با درمان ترکیبی را رد کرد . آکادمی آمریکای گوش و حلق و بینی – بنیاد جراحی سر و گردن که در سال به این نتیجه رسید که اگر در 72 ساعت پس از شروع فلج درمان شوند، ممکن است به بیماران درمان ترکیبی پیشنهاد شود، که نقش بزرگی در تصمیم‌گیری مشترک دارد. . گاگیور و همکاران [19] در پایگاه داده‌های مرورهای سیستماتیک کاکرین که در سال 2015 منتشر شد به این نتیجه رسیدند که شواهد با کیفیت پایین از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده، مزایای ترکیب ضدویروس‌ها با کورتیکواستروئیدها را در مقایسه با کورتیکواستروئیدها به تنهایی برای درمان فلج بل در درجات مختلف نشان می‌دهد. شدت اگر به بیمار درمان ترکیبی داده شود، والاسیکلوویر ضد ویروسی خوراکی 1000 میلی گرم 3 بار در روز به مدت 7 روز می تواند توصیه شود. به طور کلی، فلج خفیف و علائم بهبود در 2 هفته اول نشان دهنده زمان کوتاه تری برای بهبودی است. بیمارانی که پس از 8 هفته بهبودی ضعیفی دارند، در معرض ریسک بالایی برای باقی ماندن علایم هستند. بهبودی معمولاً پس از 9 یا 12 ماه به حداکثر خود رسیده است. در موارد شدید، سینکینز پس از تقریباً 3-4 ماه ایجاد می شود و ممکن است تا 12 ماه پس از شروع فلج بدتر شود . فلج بلز مکرر یا عود فلج بلز، در همان طرف یا طرف مقابل، در حدود 7 درصد موارد رخ می دهد. حدود 70 درصد از بیماران مبتلا به فلج بل در عرض 6 ماه بدون درمان به طور کامل بهبود می یابند . بقیه دچار عوارضی خواهند شد که شامل فلج باقیمانده، انقباض عضلانیو سینکینز است.

قطره های چشمی

به دلیل بسته شدن ناکافی چشم و/یا کاهش اشک در اکثر بیماران فلج بل، باید مراقبت موضعی چشم برای محافظت از قرنیه نسبت به خشکی و خراش در اسرع وقت آغاز شود: قطره های چشمی روان کننده حداقل 6 تا 8 بار در روز، بستن مکرر چشم با پلک بالایی توسط انگشت بیمار و عینک هایی که بخوبی به صورت بچسبند(عینک های آفتابی یا ورزشی) در روز، پماد چشمی در شب، چسب زدن گوشه پلک ، بستن چشم با گاز استریل باید جدی گرفته شود . در صورت بروز علائم چشمی مانند درد، سوزش یا خارش، بیمار باید سریعاً به متخصص چشم ارجاع داده شود. بیماران چشمشان بخوبی بشته نمی شوند و این حالت مداوم باشدنیز باید ارزیابی چشمی توسط چشم پزشک داشته باشند.

جراحی

تأثیر جراحی در مراحل اولیه برای درمان فلج بل هنوز ثابت نشده است و مقالات هیچ توصیه روشنی ارائه نمی دهد. از آنجایی که تصور می شود آسیب اولیه فقط در بخش مه آ/لابیرنتی عصب صورت قرار دارد، رفع فشار ترانس ماستوئید عصب صورت کافی نیست. کاهش فشار حفره میانی، از جمله قسمت مه آ، در بیمارانی که فلج شدید تشخیص داده شده است (نمره VI هاوس-براکمن، الکترونوروگرافی بیش از 90% دژنراسیون عصبی، و عدم پاسخ در الکترومیوگرافی) و در عرض 2 هفته پس از شروع جراحی،. در مقایسه با درمان کورتیکواستروئیدی برای بهبود گزارش شده است. پایگاه داده‌های مرورهای سیستماتیک کاکرین که در سال 2013 توسط مک آلیستر و همکارانش منتشر شد، به این نتیجه رسید که تنها شواهد با کیفیت بسیار پایین از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده به دست آمده است و این برای تصمیم‌گیری درباره مفید یا مضر بودن مداخله جراحی در مدیریت فلج بل کافی نیست .دستورالعمل‌های آکادمی آمریکای گوش و حلق و بینی جراحی سر و گردن از سال 2013 بیان می‌کند که داده‌های محدودی از جراحی بخش عصب صورت در قسمت مه آ در بیماران مبتلا به فلج کامل و نشان دادن قطع عصب شدید در آزمایش الکترودیاگنوستیک در عرض 2 هفته پشتیبانی می‌کند. همچنین در مورد هزینه های قابل توجه و خطرات نادر اما جدی (از جمله تشنج، کاهش شنوایی یک طرفه، نشت مایع مغزی نخاعی و آسیب به عصب صورت) با این نوع جراحی را یاداوری کرده است. این موضوع هنوز بحث برانگیز است و در نتیجه گیری آنها، و نمی تواند هیچ توصیه ای در مورد رفع فشار جراحی برای فلج بلز ارائه دهد.

طب سوزنی

طب سوزنی با وارد کردن سوزن به تنهایی یا همراه با داروها یک روش درمانی است که برای فلج بل استفاده می شود. اما هنوز اثر درمانی آن بخوبی ثابت نشده است. به طور خلاصه، توصیه های مبتنی بر شواهد برای طب سوزنی برای درمان فلج بل در حال حاضر وجود ندارد.

توانبخشی

اساس درمان در فلج بلز طول کشیده؛ اقدامات توانبخشی است. انجام اشتباه درمانهای طب فیزیکی و توانبخشی می تواند باعث بدتر شدن علایم بیمار گردد. مثلا در حال حاضر استفاده از تحریکات الکتریکی در فلج صورت به استناد اکثر تحقیقات، ممنوع می باشد. اقدامات توانبخشی و بیوفیدبک در فلج صورت را در بخش دیگری توضیح داده ایم.

عواقب ناشی از فلج شدید بل عبارتند از: ضعف دائمی عضلات صورت، انقباض عضلات صورت و سینکینزیس. در مرحله حاد فلج شدید، صورت شل و با افتادگی گوشه دهان، نا مشخص شدن چین های نازولبیال و چشم گشاد با افتادگی پلک است. در مرحله بهبودی که بعد از 3 تا 6 ماه اتفاق می افتد، انقباض عضلات صورت همراه با کشیده شدن گوشه دهان (کوتاه شدن عضلات بالابر لب)، عمیق شدن چین نازولبیال و کوچکتر شدن یک چشم همراه با انقباض عضله چشمی ایجاد می شود. سینکینزیس، که 3 تا 6 ماه پس از شروع فلج ایجاد می شود، یک حرکت غیرارادی در یک ناحیه از صورت است که در حین حرکت عمدی در ناحیه دیگر صورت ایجاد می شود . تئوری غالب برای مکانیسم آن این است که آکسون های آسیب دیده تحت بازسازی نابجا قرار می گیرند که منجر به عصب دهی عضلات صورت غیر از ماهیچه های اولیه عصب دهی می شود . سینکینزیس خفیف در حدود 15 درصد و سینکینزی متوسط ​​تا شدید در حدود 7 درصد از بیماران فلج بل یک سال پس از شروع وجود دارد. شایع ترین و دردسرسازترین سینکینز عضلات چشم و لب را تحت تاثیر قرار می دهد.درمان فلج قدیمی صورت و توانبخشی سینکینزیس و درمان آن در بخش دیگری توضیح داده شده است.

کلینیک طب فیزیکی و فیزیوتراپی پروفسور رئیسی و پروفسور احدي:

تهران، شریعتی بالاتر از سید خندان نرسیده به همت روبروی پارک شریعتی(کوروش). نبش کوچه پیروز. ساختمان شریعتی. طبقه اول واحد 10 تلفن 22882831 مرکز نوار عصب و عضله 22882831 و 09198045447

سینکینزی صورت و درمان آن

درمان و توانبخشی فلج صورت نیاز به درک دقیق نوع آسیب، اختلاللات ایجاد شده و فرایند توانبخشی است. استفاده نادرست از روشهایی مثل تحریک الکتریکی نه تنها بصورت محیطی می تواند باعث رشد نابحای عصب گردد بلکه از طریق عقده های قاعدعه ای مغز و حتی تغییرات ایجاد شده در قشر مغز نیز باعث اختلال در فرایند توانبخشی گردد. برعکساستفاده صحیح از ورشهایی مثل تمرین درمانی و بیوفیدبک می تواند باعث تسریع روند بهبود فلج صورت گردد. یکی از سخت ترین درمانها، توانبخشی و درمان سینکینزی یا انقباض همزمان اعصاب صورت است. درمان آن نیاز به فهم مکانیسم ایجاد کننده این روند دارد.

برای دریافت وقت مشاوره درمان فلج صورت می توانید باشماره 22882831 تماس بگیرید.

در قسمت زیر ترجمه بخش از کتاب Management of Post-Facial Paralysis Synkinesis چاپ 2022 که در این مورد توضیح داده است را می آوریم.

اتیولوژی، اپیدمیولوژی و پاتوفیزیولوژی سینکینزیس پس از فلج صورت،

فعالیت عصبی که مسئول حرکات ارادی صورت است وابسته به مجموعه پیچیده ای از ارتباطات عصبی متقابل است که در چندین ناحیه حرکتی قشری مغز مرتبط با صورت، آمیگدال و سایر نواحی زیر قشر مغز توزیع شده اند. اندام های انتهایی هدف برای این سیستم عصبی پیچیده، ماهیچه های صورت هستند که مستقیماً توسط آخرین قسمت آکسون ها عصب دهی می شوند. عضلات فوقانی و تحتانی صورت توسط نواحی حرکتی متمایز آناتومیکی و وابسته به الگوهای مشخص فعالیت عصبی کنترل می شوند. اختلال در این شبکه عصبی پیچیده، زمانی که به دنبال بهبود خود به خود یا ترمیم جراحی باشد، معمولاً با حرکات غیر طبیعی صورت مانند سینکینزیس همراه است. سینکینزیس انقباض همزمان غیر طبیعی یک گروه عضلانی بصورت غیرارادی است که توسط انقباض ارادی دلخواه گروه عضلانی دیگر ایجاد می شود. سینکینزیس می تواند در هر گروه عضلانی عملکردی در بدن رخ دهد اما معمولاً پس از آسیب عصب صورت دیده می شود. یک مثال معمولی از سینکینزیس صورت زمانی دیده می شود که پلک زدن ارادی همراه با انقباض عضلات پایینی صورت در اطراف لب ها باشد (سینکینز چشمی- دهانی) و زمانی که باریک شدن شکاف چشم هنگام لبخند زدن (سینکینز دهانی-چشمی) رخ می دهد. در خفیف‌ترین شکل، سینکینز صورت قابل تحمل است و اغلب توسط بیماران نادیده گرفته می‌شود، اما در صورت شدید می‌تواند بسیار ناتوان‌کننده باشد.

مکانیسم پاتولوژیک سینکینز به طور کامل مشخص نشده است و در نتیجه، گزینه‌های درمانی کنونی اثربخشی متفاوتی دارند. در حال حاضر، درمان سینکینزیس به اعصاب و عضلات محیطی صورت به شکل استفاده از بازآموزی عصب از تریق تمرینات و بیوفیدبک، تزریق بوتولینیوم توکسین، جراحی بصورت میکتومی انتخابی و نورکتومی انتخابی است. برای به حداقل رساندن عواقب ناشی از سینکینزیس پس از آسیب عصب صورت، و ارائه درمان توانبخشی و درمانی مؤثرتر، لازم است پاسخ اعصاب محیطی به آسیب، فرآیند بازسازی عصب، تغییرات الکتروفیزیولوژیک در اعصاب محیطی صورت پس از آسیب و هرگونه سازگاری قشر مرتبط را بهتر درک کنیم.

پس از آسیب عصب صورت به هر علتی، بازسازی و رشد عصبی نابجا یافته ای معمول است و استثنا نیست. سینکینز صورت در طیف وسیعی از سنین از نوزادان تا بیماران مسن گزارش شده است و به نظر نمی رسد که محدود به یک جمعیت خاص باشد. شایع ترین علل فلج صورت، مانند فلج بل، سندرم رمزی هانت، تروما و آسیب پس از جراحی، همگی به درجات مختلفی با سینکینزیس مرتبط هستند. در یک مطالعه، سینکینز از نظر بالینی در 55 درصد بیماران مشاهده شد. با استفاده از معیارهای الکتروفیزیولوژیک، حرکت سینکینتیک را می توان تقریباً در تمام بیماران مبتلا به آسیب پروگزیمال عصب صورت تشخیص داد.در مطالعهای بر روی فلج بلز، سینکینزیس در حدود 16 درصد بیماران ثبت شد. در یک مطالعه گذشته نگر بر روی 102 بیمار مبتلا به سندرم رمزی هانت درمان نشده، همه بیمارانی که در ابتدا دچار فلج کامل شده بودند نیز دچار سینکینز شدند، در حالی که سینکینز در 10 تا 15 درصد از افراد مبتلا به این سندرم ثبت شد. بارداري، سن بالا و ديابت به عنوان عوامل خطر بالقوه براي فلج بل مورد مطالعه قرار گرفته است، اما ارتباط آنها با شدت سينكينز نشان داده نشده است. با این حال، رابطه واضحی بین شدت فلج صورت و درجه سینکینز وجود دارد. این ارتباط بیشتر توسط مطالعات الکتروفیزیولوژیک تأیید می‌شود که نشان می‌دهد بیمارانی با مقدار الکترونوروگرافی پیش آگهی (ENoG) کمتر از 10 درصد در مقایسه با بیمارانی که مقدار ENoG بین 10 تا 20 درصد دارند، خطر بیشتری برای رشد نابجای عصبی و سینکینزی متوسط تا شدید دارند تا افرادی که الکترونوروگراغی ده تا بیست درصد دارند.

شبکه عصبی عضلانی صورت

عصب صورت یک عصب حرکتی و حسی است که از تقریباً 10000 نورون تشکیل شده است. حدود 7000 عدد از این نورون ها حرکتی هستند و ماهیچه های مرتبط با تغیرات چهره را عصب دهی می کنند. فیبرهای موتور از ناحیه حرکتی صورت لوب فرونتال منشأ می گیرند و از طریق دستگاه کورتیکوبولبار و کپسول داخلی به هسته صورت پیش می روند. این فیبرهای حرکتی آوران با هسته‌هایی در داخل هسته صورت سیناپس می‌کنند که در چهار زیر گروه اصلی قرار دارند: پشتی-داخلی، شکمی-داخلی، میانی و جانبی. هر زیرگروه هسته به گروه خاصی از عضلات صورت پروژه می دهد و تا حدی کنترل ارادی حرکت پیچیده عضلات صورت را انجام می دهد. در هسته صورت اعصاب بصورت دسته بندی قرار دارند و هرچه عملکرد عضله مهمتر باشد، بخش مرتبط بیشتری را اشغال می کند..

هنگامی که عصب صورت از ساقه مغز خارج می شود، بخش بندی مجزای نورون های حرکتی که برای گروه های عضلانی خاص تعیین شده اند از بین می رود. در داخل غده پاروتید، عصب صورت به دو بخش فوقانی (گیجگاهی صورت) و بخش تحتانی (سرویکوفیسیال) تقسیم می‌شود که به هم پیوسته اما حاوی فیبرهایی هستند که برای گروه‌های عضلانی خاص تعیین می‌شوند. آرایش ظریف عضلانی هسته صورت و عصب صورت به دنبال آسیب عصب صورت مختل می شود و تا حدی بهبود حرکتی غیر طبیعی را توضیح می دهد.

.

آسیب عصب صورت

آکسون‌هایی که یک عصب حرکتی را می‌سازند، میلین دار می‌باشند و در یک ساختار دسته بندی شده یا فاسیکولار قرار می‌گیرند که هم محافظ است و هم برای هدایت سریع عصبی مناسب است. غلاف میلین توسط غشای سلولی شوان که به طور فشرده در اطراف آکسون پیچیده شده است ساخته و نگهداری می شود. میلین به نوبه خود توسط یک لایه بازال پوشیده شده است که خارج از آن اندونوریوم قرار دارد که حاوی فیبروبلاست ها، رگ های خونی و چند ماکروفاژ است که در نهایت توسط یک لوله سلولی چند لایه به نام پری نوریوم احاطه شده است. این مجموعه آکسون‌ها، سلول‌های شوان و بافت همبند یک عصب را می‌سازد. آسیب به عصب صورت ممکن است معماری عصبی را به درجات مختلف بسته به میزان آسیب مختل کند. سدون و ساندرلند انواع اساسی آسیب عصبی را بر اساس میزان اختلال اندونوریوم و پرینوریوم و همچنین یکپارچگی آکسون طبقه بندی کردند. پاسخ ناقص اعصاب محیطی به آسیب زمینه ساز تظاهرات بالینی سینکینزیس است.

در پاسخ به آسیب، هم نورون‌ها و هم سلول‌های شوان به حالت مناسب برای ترمیم و بازسازی عصب تغییر می‌کنند. در نورون‌های آسیب‌دیده، تغییر سیگنال به حالت ترمیم با فعال‌سازی یک برنامه ژنی گسترده که بازسازی آکسون را تسهیل می‌کند، اعلام می‌شود. به طور کلاسیک به عنوان پاسخ بدنه سلولی نامیده می شود. به طور مشابه، سلول های شوان به یک فنوتیپ تبدیل می شوند که برای ترمیم برای تسهیل بازسازی عصبی آماده شده است. این تبدیل به یک فنوتیپ سلولی شوان مقاوم در برابر رشد عصب یا رژنراسیون توسط یک فرآیند سلولی پیچیده که وابسته به زمان است انجام می شود. در اوایل پس از آسیب عصبی، سلول‌های شوان دیستال ناحیه آسیب‌دیده، تماس خود را با آکسون‌ها از دست می‌دهند. از دست دادن تماس به خودی خود یک محرک برای تبدیل سلول شوان است. ماکروفاژهای مهاجم، فاکتورهای فعال زیستی ترشح می‌کنند که همراه با از دست دادن تماس آکسونی، بر تغییر سلول‌های شوان اطراف به سمت سلول‌های نوع ترمیمی تأثیر می‌گذارند.

این سلول‌های شوان از نوع ترمیم شده در لوله‌های لایه بازال اصلی خود به پاکسازی میلین دژنره شده توسط اتوفاژی کمک می‌کنند. سیتوکین های آزاد شده ماکروفاژها را برای پاکسازی بیشتر میلین فراخوانی می کنند. سلول‌های شوان دراز می‌شوند و مجاری بازسازی، نوارهای بانگر Bunger bands را تشکیل می‌دهند که آکسون‌های در حال بازسازی را به سمت هدفشان هدایت می‌کنند. آکسون هایی که با موفقیت در سراسر منطقه بازسازی رشد می کنند، تبدیل سلول های شوان ترمیم شده به فنوتیپ میلین می شوند و در یک غشای میلین جدید پوشانده می شوند. این پاسخ آسیب تطبیقی ​​قابل توجه نورون ها و سلول های شوان از نظر بالینی در آسیب های شدید و طولانی مدت ناکافی است. دلایل متعددی برای این نارسایی وجود دارد. اول، محیط بازسازی اولیه که امکان بازسازی عصب را فراهم می کند، با کاهش تعداد سلول های شوان ناپایدار است. تعداد سلول هایی که می توان پس از 6 ماه قطع عصب مزمن از اعصاب جدا کرد، تنها 10 تا 15 درصد آن چیزی است که در 4 هفته به دست می آید. دوم، با آسیب عصب طولانی مدت، سلول های شوان باقی مانده با کاهش تدریجی فنوتیپ ترمیم سلول های باقیمانده و به دنبال آن سلول هایی که تا آن زمان بیشتر خواص حمایتی خود را از دست داده بودند، کارایی کمتری پیدا می کنند. از لحاظ بالینی بازسازی عصبی در اعصابی که عضلات صورت می رسند به صورت کاهش تون عضلانی، افزایش تون عضلانی یا هیپرتونی، میوکیمی یا سینکینزیس ظاهر می شود

مکانیسم های پیشنهادی برای SYNKINESIS

سه تئوری اصلی - بازسازی ناهنجار یا غیر طبیعی رشته‌های عصبی صورت، انتقال افاپتیک پیام ها و سازماندهی مجدد هسته صورت - به عنوان مکانیسم‌های بالقوه برای سینکینز ارائه شده‌اند. اخیراً، درک فزاینده ای از نقش بالقوه تغییرات الکتروفیزیولوژیک در اعصاب محیطی و سازگاری های قشر مغز در سینکینز پس از آسیب ایفا شده است.

بازسازی نابجا

آسیب‌هایی که اندونوریوم را مختل می‌کنند می‌توانند منجر به قطع شدن و ناهماهنگی مجاری بازسازی شوند. علاوه بر این، موانع مکانیکی در بخش آسیب که با رشد آهسته استامپ‌های آکسونی پروگزیمال ترکیب می‌شود، تعداد آکسون‌هایی را که با موفقیت عبور می‌کنند، محدود می‌کند و منجر به اشتباهات مسیریابی و عصب‌سازی مجدد می‌شود. آکسون های نادرست برای عضله orbicularis oris به عضله orbicularis oculi ختم می شود و منجر به سینکینز چشمی- دهانی می شود. مطالعات اخیر پیشنهاد کرده است فرصت برای هدایت نادرست آکسون‌ها نه تنها در محل آسیب رخ می‌دهد، بلکه رشد آکسونی نابجا در طول عصب رخ می‌دهد. رایج‌ترین الگوهای بالینی مشاهده‌شده سینکینز، با جفت شدن دهان و پلک قابل پیش‌بینی هستند و نه تصادفی. شایع ترین اتفاق مکانیسم نادرست مسیریابی آکسون ها شایع ترین دلیل بیان شده برای سینکینز است و زیربنای روش درمانی نورکتومی انتخابی، تزریق بوتولینوم توکسین و میکتومی است.

انتقال افاپتیک محیطی

توانایی سلول های شوان برای بازگرداندن غلاف میلین در آسیب شدید عصب ناکامل و ناقص است. در نتیجه، آکسون‌های بازسازی‌شده با غشاهای میلین معیوب می‌توانند منجر به «اتصال کوتاه» با تحریک متقاطع آکسون‌های مجاور برای ماهیچه‌های هدف مختلف شوند. جفت شدن افاپتیک که باعث انتقال بین آکسون های مجاور پیام ها می شود از پخش شدن پیام در سیناپسیس متمایز است. و بصورت انتشار پیام در امتداد و در سراسر آکسون های مجاور است، به طوری که پتانسیل عمل انتشار در امتداد یک آکسون، آکسون مجاور را فعال می کند. اصطلاح ephaptic از کلمه یونانی "ephapse" به معنای عمل لمس کردن (در مقابل "سیناپس" یا پیوند) توسط Arvanitaki در مطالعه ای در مورد هدایت عصبی در آکسون های غول پیکر Sepia officinalis (نوعی ماهی) ابداع شد. اصطلاح تعامل افاپتیک برای اشاره به ارتباط بین سلول‌های عصبی از طریق هدایت الکتریکی از طریق فضای خارج سلولی اطراف استفاده می‌شود، برخلاف ارتباطاتی که توسط سیناپس‌های شیمیایی یا اتصالات شکاف انجام می‌شود. انتقال افاپتیک معمولاً توسط میلیناسیون مهار می شود، اما می تواند زمانی رخ دهد که میلیناسیون مجدد در طول عصب ناقص باشد. تحریک همزمان گروه‌های عضلانی مختلف، در نتیجه انتقال تکانه افاپتیک، منجر به سینکینز می‌شود. مفهوم جفت افاپتیک آکسون های مجاور توسط کاتز و اشمیت در سال 1940 مورد بررسی قرار گرفت، که برهمکنش الکتریکی غیرسیناپسی را بین رشته های عصبی مجاور نشان دادند. آنها نشان دادند که: (1) عبور یک پالس در یک فیبر باعث تغییرات تحریک پذیری زیرآستانه در فیبر مجاور می شود و (2) هنگامی که پالس ها به طور همزمان در امتداد هر دو فیبر تنظیم می شوند، یک تعامل متقابل رخ می دهد که می تواند منجر به افزایش سرعت یا کاهش سرعت شود . در سال 1984، پیشنهاد شد فعل و انفعالات افاپتیک نقشی در پاتوفیزیولوژی اسپاسم نیمه صورت یا همی فاشیال اسپاسم با ایجاد "ارتباط متقابل" بین رشته های عصبی صورت ایفا کند.

تحریک پذیری بیش از حد هسته ای

تحریک پذیری بیش از حد هسته صورت نیز به عنوان مکانیزم احتمالی برای سینکینز پس از آسیب عصب صورت پیشنهاد شده است. این تئوری توسط الگوی قابل پیش بینی و غیر تصادفی سینکینز و مشاهده بالینی سینکینز در اوایل

دوره پس از آسیب در یک دوره زمانی که با بازسازی عصبی نابهنجار یا انتقال تکانه افاپتیک توضیح داده نمی شود، توجیه می گردد. زیرا آکسون ها با سرعت تنها 1 میلی متر در روز رشد می کنند. اعتقاد بر این است که تحریک پذیری هسته ای زمانی رخ می دهد که سیگنال های بازدارنده به هسته صورت در پاسخ به آسیب عصب محیطی صورت از بین برود. حذف ورودی سیناپسی در هسته صورت طی چند روز پس از آسیب عصب صورت مشاهده شده است. خط زمانی برای این سلب سیناپسی با مشاهده سینکینز در اوایل 4 تا 8 هفته پس از شروع فلج صورت ایدیوپاتیک مطابقت دارد.22،23

اولین شواهد برای قطع ارتباط سیناپس ها به دنبال آسیب عصب محیطی در انسان در یک مطالعه کالبد شکافی بر روی یک مرد 77 ساله گزارش شد که به علت نامربوط 3 ماه پس از ایجاد فلج صورت چپ در اثر اوتیت میانی فوت کرد. ارزیابی میکروسکوپی و ایمونوهیستوشیمی. کاهش قابل توجه در تعداد تماس های سیناپسی آوران و تغییرات کروماتولیتیک مشخص در هسته چپ صورت رانشان داد. وقوع بارز ازبین رفتن سیناپس، ترجیحاً در مورد عصب مهاری ، می تواند افزایش بیش از حد تحریک پذیری هسته ای و تحریکات ناگهانی ضعیف کنترل نشده انقباضات نامطلوب عضلانی را توضیح دهد.

تحریک پذیری آکسونال

اساس هدایت عصبی، حفظ پتانسیل استراحت غشا و انتشار سریع پتانسیل به دلیل تبادل سدیم (Na+) و پتاسیم (K+) در کانال‌های یونی در پاسخ به محرک‌های دپلاریزه و هیپرپلاریزه‌ کننده است. آرایش میلین در اطراف اعصاب، با بخش‌های آزاد میلین در گره رانویه و ویژگی‌های الکتروفیزیولوژیک توزیع کانال یونی در بخش‌های گرهی و بین گرهی، سرعت هدایت موج را تسهیل می‌کند. به طور سنتی، مطالعات هدایت عصبی که سرعت، تأخیر، دامنه و امواج F را اندازه گیری می کند، برای ارزیابی وضعیت اعصاب محیطی مورد استفاده قرار می گیرد. اخیراً، مطالعه تحریک پذیری آکسونی به عنوان یک تکنیک غیر تهاجمی ظاهر شده است که اطلاعات تکمیلی را با آنچه که توسط مطالعات هدایت عصبی مرسوم ارائه می شود، ارائه می دهد تا بینش بیشتری در مورد عملکرد آکسون با اطلاعات دقیق در مورد پتانسیل غشای آکسون و خواص کانال یونی به دست آورد. پارامترهایی که معمولاً پس از تحریک عصب مورد آزمایش، اندازه گیری می شوند شامل آستانه، مد زمان ثابت مقاومت، رئوباز، الکتروتونوس آستانه ، چرخه بازیابی و رابطه جریان/آستانه است.

با استفاده از تکنیک های تحریک پذیری آکسونی، مطالعات اخیر سهم احتمالی تغییرات الکتروفیزیولوژیک در اعصاب محیطی صورت را به دنبال آسیبی که ممکن است مستعد فعالیت خارج از رحمی مانند اسپاسم و سینکینز باشد، بررسی کرده اند. در یک مطالعه، پارامترهای تحریک پذیری عصب صورت بین بیماران مبتلا به سینکینزیس و بیماران بدون فلج صورت مورد مقایسه قرار گرفت. 28 بیماران سینکینز تغییرات قابل توجهی را در تعدادی از پارامترهای تحریک پذیری در مقایسه با گروه کنترل عادی نشان دادند. به طور خاص، پتانسیل غشای استراحت دپلاریزه در گروه سینکینزیس مستعد هیپرکینزیس بیش تحریک پذیری آکسون و میوکیمیا بود. همانطور که در ALS، تغییر در پتانسیل غشای استراحت اعصاب صورت آسیب دیده به تغییرات در توزیع کانال های Na + در اعصاب آسیب دیده نسبت داده شد. اختلال حاد کانال Na+ مستقیماً در پاتوفیزیولوژی فلج صورت ناشی از ویروس نقش دارد و با تحریک پذیری بیش از حد مشاهده شده در عصب صورت پس از آسیب مرتبط است. HSV-1) با درونی سازی انتخابی، سریع و کامل پروتئین های کانال سدیم فعال شده با ولتاژ از غشای پلاسمایی نورون ها، تحریک پذیری عصب صورت را مهار می کند. واسطه و مستقیماً در محل آکسون انتقال ویروس رخ داده است. این توانایی یک آکسون برای اصلاح رونویسی پروتئین در محل قرار گرفتن در معرض ویروس یا آسیب به عنوان یک مکانیسم کلیدی در پاسخ اعصاب محیطی به آسیب ظاهر شده است. مطالعات تحریک پذیری آکسونی در بیماران فلج بل الگویی را نشان می دهد که نقش کانال های Na+ را در عواقب آسیب عصب صورت پشتیبانی می کند. این درک متحول از پاتوفیزیولوژی آسیب عصب محیطی صورت فرصت هایی را برای مداخله پیشگیرانه و درمانی ارائه می دهد. برای مثال، داروهایی که پتانسیل غشایی را از طریق اثرشان بر کانال‌های Na+ تثبیت می‌کنند، ممکن است در اوایل بهبودی فلج عصب صورت ایدیوپاتیک حتی قبل از اینکه سینکینز از نظر بالینی آشکار شود، در نظر گرفته شوند. علاوه بر این، ممکن است از پارامترهای تحریک پذیری برای انتخاب اعصاب مناسب برای روش های بازسازی یا نورکتومی انتخابی استفاده شود.

سازگاری قشر مغز

کنترل ارادی دقیق عضلات صورت از قشر حرکتی شروع می شود. مکانیسم های توصیف شده قبلی برای سینکینزیس همگی مربوط به عصب صورت از هسته در پونز تا عصب خارج جمجمه است. با توجه به توانایی شناخته شده مغز برای پلاستیستی نقش تغییرات قشر بدن به دنبال آسیب عصب صورت به عنوان یک علت بالقوه کنترل حرکتی معیوب در حال بررسی است. توسعه تکنیک های پیچیده تصویربرداری عصبی غیرتهاجمی در دهه گذشته امکان مطالعه تغییرات قشر مغز در پاسخ به آسیب عصب محیطی را فراهم کرده است. در مطالعه ای بر روی بیماران مبتلا به سینکینز صورت، تصویربرداری ام آر آی عملکردی (fMRI) نشان داد که فاصله بین زیر سایت های قشر حرکتی فعال شده در کارهای پلک زدن و لبخند زدن در نیمه آسیب دیده صورت در مقایسه با سمت سالم کاهش یافته است. در مطالعه دیگری با بررسی پارامترهای fMRI حالت استراحت در بیماران پس از فلج صورت، وضعیت غیرطبیعی جبران بیش از حد hypercompensation در نواحی کنترل حرکتی در بیماران در مقایسه با بیماران بدون سینکینز صورت وجود داشت. در سینکینز صورت درمان بازآموزی صورت با بیوفیدبک یک جنبه جدایی ناپذیر از مدیریت سینکینز صورت است. گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد که افراد می‌توانند کنترل فعالیت نواحی خاص مغز را در صورت ارائه بیوفیدبک در زمان واقعی-fMRI ایجاد کنند.3،3 استفاده از بیوفیدبک واقعی-fMRI در درمان سینکینزیس صورت یک ابزار تحقیقاتی جالب است که ممکن است پتانسیل درمانی را بیشتر ثابت کند.

خلاصه

بازسازی عصب صورت معیوب که به صورت سینکینز تظاهر می‌کند یکی از عواقب چالش برانگیز آسیب عصب صورت برای پزشکان و بیماران است. مکانیسم‌های پاتوفیزیولوژیک متنوع سینکینزی، شامل آکسون‌های با رشد نادرست، اتصال عصبی بصورت افاپتیک، سلب سیناپسی با بیش‌تحریک‌پذیری عصبی، تحریک‌پذیری آکسون بعلت تغییر عملکرد کانال یونی و سازگاری قشر مغز، بر دشواری ایجاد یک مداخله پیشگیرانه و درمانی مؤثر می افزاید. با این حال، درک ب تغییرات الکتروفیزیولوژیک همراه با آسیب اعصاب محیطی و ابزارهای بالینی جدید موجود برای توصیف پارامترهای تحریک پذیری شاخه های عصبی منفرد، تعادل انتخابی و هدفمند مدار عصبی-عضلانی نامرتب صورت را با استفاده از درمان بازآموزی قشر،با کمک بیوفیدبک و تمرین درمانی، دارودرمانی موثر، و جراحی ارائه می دهد.